نقش آقای «خزانه» در شکلگیری محلهای در جنوب تهران | چرا در قدیم به اینجا محله «دانگی» میگفتند؟
تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۹۰۲۹۴
همشهری آنلاین - مریم قاسمی : محله باغ خزانه از زمان شکلگیری تاکنون دچار تغییرات و تحولات بسیاری شده است. تغییراتی که با قدم زدن در کوچهها و خیابانهای یکدست این محله میتوان به آن دست پیدا کرد و پیشرفتهایی را در حوزههای معماری، شهرسازی، اجتماعی و فرهنگی دید؛ پیشرفتها و امکاناتی که شاید تحققشان در فکر و خیال قدیمیها هم نمیگنجید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا ببینید
محدوده محله باغ خزانه در قدیم بخشی از اراضی و زمینهای امامزاده حسن (ع) بود، با این تفاوت که این قسمت صاحبان با نفوذ و قدرتمندی در دربار داشت در حدی که کسی نمیتوانست در این محدوده زمین و ملک خرید و فروش کند. اولین مالک زمینهای محله باغ خزانه فردی به نام «عالیه اتابکی» بود که در دربار شاه رفت و آمد داشت. پس از مرگ اتابکی مالکیت این زمینها به تنها دخترش «فروغ» رسید.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود، چراکه «فروغ اتابکی» پس از ازدواج با مردی به نام خزانه، ۳دانگ از زمینهایش را به نام همسرش کرد و ۳دانگ را برای خودش نگه داشت. از همان زمان بود که به این محدوده «محله دانگی» میگفتند، چراکه زمینها به ۲ قسمت مساوی بین آنها تقسیم شده بود.
جالب اینکه نامگذاری باغ خزانه هم بیدلیل نبوده است. افراد بومی تعریف میکنند: «آقای خزانه عاشق باغداری بود و این موضوع باعث شد در اولین قدم، در قسمتی از زمینهایش باغی بزرگ ایجاد کند؛ باغی با تنوع گیاهی قابلملاحظه که به دلیل زمینهای حاصلخیز و فراوانی آب، روزبهروز آبادتر شد. هر چند نام باغ خزانه برگرفته از آن دوران است، اما هنوز قدیمیها از این نام استفاده میکنند.»
نقشهکشی اصولی قبل از فروشزمینهابا عبور از معابر محله باغ خزانه متوجه نکتهای جالب در نوع خیابانبندیها و مساحت بناها میشوید که در نقاط مختلف منطقه۱۷ کمتر به این شکل دیده میشود. ریشه این تفاوت به سالهای دور برمیگردد؛ به دورانی که آقای خزانه با همسرش، فروغ، دچار اختلاف خانوادگی میشود. میگویند آقای خزانه که با راپورت خبرچینهای محلیاش متوجه دسیسه برادر همسرش «حسین اتابکی» برای فروش زمینهای موروثی میشود، فوری تلاش میکند با قطعهبندی زمینهایش این نقشه موذیانه را در دم خنثی کند، اما چندان موفق نمیشود.»
علتش این بود که «حسین اتابکی» با مشورت و راهنمایی «اکبر فلاح»، مالک زمینهای محله فلاح، بخشی از زمینهای باغ خزانه را در قطعههای کوچک تقسیمبندی کرده بود و قبل از آنکه آقای خزانه متوجه ماجرا شود بخشی از زمینها را به شهروندان متقاضی فروخته بود، اما خزانه هم دسترویدست نگذاشت.
خزانه برخلاف برادر همسرش که زمینها را فلهای و به قول معروف هردمبیل فروخته بود، ابتدا نقشهای منطبق با اصول معماری و شهرسازی برای زمین هایش طراحی کرد. در این نقشه ابتدا کوچه و خیابانها را مشخص کرده بود و بعد زمینهایش را در متراژهای وسیع تقسیمبندی و برای فروش آماده کرد. برای همین است که محله باغ خزانه یکی از محلههای دلباز با خیابانبندیهای منظم است.
تبدیل «کاخ جوانان آبان» به کانون فرهنگی و تربیتی میثمآقای خزانه زمانی که با جدیت تصمیم گرفته بود از نیرنگ حسین اتابکی، برادر همسرش، خلاص شود، حتی باغ خود را هم قطعهبندی کرد و به قیمت ارزان به شهروندان فروخت. باید بگوییم که خیابان تهمتن و کوچههای اطرافش درست در وسط باغ آقای خزانه ایجاد شده است. حتی او قسمتی از باغش را به اداره شهربانی وقت فروخت تا برای کارکنان خود خانه بسازند. ضمن اینکه بخش دیگری از زمینهای خزانه برای ساخت «کاخ جوانان آبان» در نظر گرفته شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با ساخت و تکمیل امکانات آن به «کانون فرهنگی و تربیتی میثم» تغییر نام پیدا کرد و امروز یکی از مراکز فرهنگی پرمخاطب در جنوب تهران محسوب میشود.
کد خبر 728698 برچسبها محله تهران قدیم همشهری آنلاین هویت شهری تاریخ - بافت تاریخی تهران منطقه ۱۷منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: محله تهران قدیم همشهری آنلاین هویت شهری تاریخ بافت تاریخی تهران منطقه ۱۷ محله باغ خزانه آقای خزانه زمین ها زمین هایش
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۹۰۲۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک افسر روسی، مسئول آموزش رانندگان در تهران قدیم!
در خیابان وحدت اسلامی لابهلای ساختمانهای قدیمی و آجری که این روزها بسیاری از آنها لباس فرسودگی بر تن کردند و حتی بعضی از آنها متروکه هم شدهاند، تقاطع چهارراه مولوی یک ساختمان با نمای آجربهمنی رنگ و رو رفته قرار دارد که سردر آن یک کاشی آبی رنگ با نام «پرستو» حک شده است.
به گزارش همشهری آنلاین، اینجا یکی نخستین آموزشگاههای تعلیم رانندگی شهر تهران است. «سیدعباس حسینی» نویسنده کتاب «این اتولی که من میگم» در این باره میگوید: «قدیمها برای مردم تکرار واژه و تلفظ کلمه اتومبیل کمی سخت بود. به همین دلیل، اتوموبیل میان مردم به اتول معروف بود. با وضع قوانین راهنمایی و رانندگی برای راندن اتول، ایده راهاندازی آموزشگاه تعلیم رانندگی در ذهن یک عده از نظمیهچیهای تهران جان گرفت؛ ایدهای که سال ۱۳۱۸ بانی راهاندازی آموزشگاه تعلیم رانندگی پرستو شد.»
به گفته حسینی، قبل از راهاندازی آموزشگاه پرستو به مدت خیلی کوتاه اوایل ۱۳۰۰ سال آموزشگاهی توسط چند نفر از کارشناسان امور اتومبیل راهاندازی شد. بانیان این آموزشگاه عبارت بودند از محمدتقیخان مکانیسین، نخستین مکانیک رسمی کشور که از دولت وقت نشان علمی دریافت کرده بود و کارگاه مکانیکی در خیابان چراغبرق داشت، مرحوم علی پرستو، نظمیه چی، منصورخان مستوفی، کارشناس اداره نظمیه تهران، علیاکبر رحیمیپور بهعنوان مربی و مسئول آموزش رانندگان یک افسر روسی که سرپرستی این گروه را هم برعهده داشت. این گروه ۵ نفره بهصورت شراکتی آموزشگاه تعلیم رانندگی را دایر کردند که شغل دوم آنها محسوب میشد. این آموزشگاه خیلی زود منحل شد.»
این نویسنده در ادامه اضافه میکند: «ایران نخستین کشور خاورمیانه بود که پذیرای خودرو شد و به نحوی آموزشگاه پرستو نخستین مرکز تعلیم رانندگی در خاورمیانه هم محسوب میشود. چند سال بعد از تعطیلی نخستین آموزشگاه تعلیم رانندگی، مرحوم علی پرستو از افراد صاحبمنصب نظمیه، بانی آموزشگاه تعلیم رانندگی پرستو در مکان فعلیاش میشود. این آموزشگاه رانندگی زمانی دفتر چاپ روزنامه بود. وجود ابزار چاپ در همین آموزشگاه امکان چاپ کتاب را هم فراهم میکرد. وقتی هم که دفتر روزنامه شد آموزشگاه تعلیم رانندگی و در کنارش تعمیر خودرو و کتابهای آموزش تعمیر خودرو هم داخل همین مجموعه چاپ میشد. کتابهایی که حتی برای مدتی نایاب شد.» آموزشگاه تعلیم رانندگی پرستو جایی که بسیاری از چهرههای شاخص شهر تهران و کشور بهویژه پدربزرگها و مادربزرگهایمان گواهینامه گرفتند و به قول قدیمیها اتولران شدند.